لوحِ دل

هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
  • خانه 

امتداد بی انتها (زن در یک پلان)

03 آبان 1402 توسط لوحِ دل


 

؟!یک سوال و لحظه ای درنگ!؟

جوابی نخواهم داد و می خواهم تو، خودِ تو به آن بیندیشی

کدام یک هویت زن را همان گونه که هست تعریف می نماید:

فمینیست؟! زن زندگی آزادی؟! زن در باور الهی و دینی؟!

کدام حقیقت است و کدام سراب؟!

در دنیا حقوق زن گاهی اوقات با واژه فمینیسیت پیوند خورده.

با نگاه دینی (دین به معنای واقعی کلمه) به تاریخ زندگی زنان مسلمان و زنان اهل ایمان، می توان هویت و حق واقعی زن را نظاره کرد …

آنچه تفکرات فمینیستی یا تفکر زن زندگی آزادی به دنبال آن هستند؛ سرابی بیش نیست …

خواهر خورشید
 امتداد بی­ انتها


آسمان محزون گشته و در حزن بنت موسی‌بن‌جعفر(سلام‌الله‌علیه) غمبار شده است.

صفحه صاف و آینه­‌وارِ آسمان با ستاره­‌های چشمک ­زن و پرفروغش صفحه تاریخ را مقابلت مجسّم می‌کند؛ گویی چشم دوخته­ ای به پرده سینما و وسعت تاریخ را از لنز دوربین نظاره می‌کنی. مادری را می­‌بینی که با قدم­ های آهسته و پُرامید به رود نیل نزدیک می­ شود و میوه­ ی قلبش را به آب می­ سپارد. آنچه وجودش را آرامش می‌دهد، یقین و باورش به خداوند است که اگر جز این بود کدام مادر ثمره­ ی وجودش را این چنین رها می‌کند.

رودخانه­‌ی زمان سپری می‌شود و به حضرت آسیه(سلام‌الله‌علیها) می‌رسی. آن زمان که میخ‌های شکنجه­‌ی فرعون، جسمش را می آزُرد و آسیه به جای ناله و فریاد، خطاب به پروردگارش فرمود: خداوندا خانه­‌ای در بهشت نزد خودت برایم بنا کن. دوباره در جستجوی تعریفی از حقیقت وجود زن، زمان را دنبال می­‌کنی و در گوشه­‌ای از زمانه حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) می­‌بینی؛ بانویی که خداوند او را برگزید تا محلِّ یکی از بهترین فرستادگانش شود و تا جهان باقی است تمامی انسان‌­ها، فرستاده­‌ی خدا را با نام مادرش یعنی با نام یک زن می­‌شناسند؛ (عیسی­‌بن­ مریم).

صحنه­‌ها و نما­ها روی پرده­‌ی سینما یک به یک پیش می‌رود و به حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) می‌رسی. خدیجه را نظاره می­‌کنی که با همه ثروت و مکنتِ خود، دلداده­‌ی اخلاق و منش جوانی می­ شود و همه­‌ی آنچه را دارد در راه باور و ایمانش می­ دهد و خداوند هدیه دلدادگی­ اش را نور حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) قرار می‌دهد. فاطمه­‌ای که در دفاع از حریم ولایت، شبانه دست دو فرزندش امام حسن(علیه­ السلام) و امام حسین(علیه­ السلام) را می‌گیرد و به خانه­‌ی انصار و مهاجرین می‌رود تا قلب­ ها و اندیشه­‌های خفته­ شان را بیدار کند.

توقف می­‌کنی و به یکباره صحنه عوض می­ شود و خود را میانه­‌ی صحرای داغ و سوزان کربلا می‌بینی و زینبی که راه مادر را در دفاع از ولایت پیش می­‌گیرد و با تمام شجاعت و ابهّت در کاخ یزید خطابه می­‌گوید.

از شام و کاخ یزید بیرون می­‌آیی و رودخانه­‌ی زمان را باز سپری می­‌کنی، جلوتر می‌­روی و در کوچه‌ه­ای مدینه قرار می­‌گیری. گروهی از شیعیان مقابل خانه­‌ای ایستاده­‌اند و در انتظار کسی هستند. درب خانه باز می­‌گردد و سخنانی بین اهل خانه و چند نفر از شیعیان ردّ و بدل می‌گردد و بعد درب خانه بسته می‌­شود. از همهمه­‌ا­ی که میان افراد پیچیده، معلوم است آنچه به طلب آن آمده بودند، نیافته­‌اند. مردان همچنان در حال صحبت با یکدیگر هستند که درب خانه دوباره باز می­ شود و مردی بیرون می­‌آید و چیزی می­‌گوید. یکی از شیعیان کاغذهایی را که به دست دارد به آن مرد می‌دهد و سپس به راه می‌­افتند و از مقابل خانه پراکنده می‌شوند.

قرار بعدی برای گرفتن جوابِ سوالاتی که پرسیده‌اند، فرداست. شب چهره­‌ی سیاه و آرامشش را به روشنایی روز می­‌سپارد و دوباره به همان کوچه می­‌روی. درب خانه باز می­‌شود و جواب­‌ها در دست شیعیان قرار می‌­گیرد، هنوز حضرت موسی­‌بن­‌جعفر(علیه­‌السلام) به خانه نیامده است. همراه با جمعیت شیعیان راه می‌افتی و آنچه نظرت را جلب می‌کند چهره­‌هایی است که کمی رنگ شک و تردید دارد. در راه شیعیان، موسی­‌بن­‌جعفر(علیه­‌السلام) را ملاقات می­‌کنند و پاسخ­‌ها را به ایشان می­‌دهند. حضرت به سوالات و جواب­‌ها نگاهی می­‌اندازد. چهره­‌اش شاد می­‌گردد و برقی در چشمان مبارکشان هویدا می­‌گردد. آنجاست که پدر بر علم و معرفت دخترش فاطمه­ معصومه(سلام‌الله‌علیها)، «فداها ابوها» بر زبان جاری می­ کند.

پلان­‌ها و نماها سریع­تر می­‌شود و به زنانی می‌رسی که فرزندان و همسران و برادران خود را راهی جبهه­‌ها می­‌کنند، سفری که می‌دانند ممکن است، بازگشتی نداشته باشد و هر لحظه باید به انتظار بنشیند که از آسمانی­ شدن عزیزانشان خبری را بشنوند امّا آنچه وجودشان را آرام و مطمئن می­‌کند ایمان و باوری است که در رنگ وجود تمامی دختران و زنان آزاده و اهل ایمان در امتداد تاریخ است.

اکنون و در امتداد این باور، مقابل صحنی ایستاده­ ایم که ملجأ و پناهگاهی برای باور و امید تمامی مردان و زنان و اندیشمندان است.



 نظر دهید »
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

لوحِ دل

طلبه هستم و علاقه مند به نویسندگی نوشته های خودم و فعالیت های حوزه را با شما به اشتراک می گذارم تا با هم لوح دلمان را برای یک مسیر الهی زیبا کنیم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • جرعه
    • مستقیم ترین و کوتاه ترین راه ممکن
    • آیا نیاز به شکرگزاری نیست ؟!
  • مناسبتی
    • زیبایی های کربلا
    • ما به قله نزدیک می شویم
    • پروپاگاندایی سقیفه و فریب ذهن ها
    • انسان 250 ساله
    • در معیت امام
    • اتحاد مسلمانان نابودگر دشمنان
    • پیامبر اکرم ص بهترین عبد
    • عظمت وجود حضرت رسول اکرم ص
    • منت اختصاصی خدا بر مومنان
    • فطرت الهی
    • امتداد بی انتها (به مناسبت شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها)
    • بیا بگذریم (به مناسبت سالگرد شهادت طلبه شهید آرمان علی وردی)
    • شهیده بنت الهدی صدر
    • زن، جریان مقاومت، تربیت نسل مسئولیت‌پذیر
  • مثل چشمه مثل رود
    • طلیعه سخن
    • جرعه ای از گلستان سعدی
  • لحظه
  • دنیای وارونه
  • اندر عجایب دنیا
  • سلبریتی منفعتی نه مردمی
  • خانواده بزرگ من
  • از جنگِ علیهِ تن دست بردار

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس