مبعث منّتی است بر بندگان از سوی خداوند متعال که بهترین و شایسته ترین انسان، حضرت محمد مصطفی"ص"، را به مقام رسالت رساند تا پیام آور انسانیّت و اخلاق و پیام آور ناب ترین دستورات و برنامه های بندگی باشد ….
برنامه ای که ما را در همان مسیری قرار دهد که سعادت دنیا و آخرت در آن است …
مستقیم ترین و کوتاه ترین راه ممکن
راهی که نه انحراف در آن است و نه پشیمانی …
راهی که قرار نیست هر روز به رنگی در آئیم و در مقابل هزاران معبودی که نیازمندتر از ما هستند و خود وصل به معبود دیگری هستند و تقلّا می کنند برای زندگی …
آری مبعث روزی است که پیامبر ص به مقام رسالت رسید تا هر روز به رنگی نباشیم
🔸نشست آنلاین هویت زن مسلمان ایرانی، خانواده، جهاد، صبر و مقاومت با حضور خانم دکتر امیدی، مدرس حوزه، در حوزه علمیه الزهرا سلاماللهعلیها واوان برگزار شد.
🔸در این نشست که به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و همچنین گرامیداشت مقام زن برگزار شد، اساتید، طلاب و کادر حوزه حضور داشتند.
🔸خانم امیدی ضمن تبریک حلول ماه رجب و ولادت باسعادت امام محمدباقر علیهالسلام و همچنین گرامیداشت پنجمین سالگرد شهید سلیمانی بازتعریفی از معنای هویت ارائه داد و گفت: هویت جبری بخشی است که انسان در آن دخل و تصرف ندارد مثل جنسیت، پدر و مادر، منطقه جغرافیایی. و اما در هویت ارادی انسان میتواند خودش انتخاب کند؛ انتخاب راه، رشته تحصیلی، شغل، همسر
🔸وی افزود: اهمیت هویت بخشی از همان دوران کودکی در دین اسلام مورد تاکید قرار گرفته است. که این مسئله مثلا در نوع لباس پوشاندن به فرزند دختر و پسر، ظاهر و … نمود مییابد. امروز یکی از مشکلات جامعه عدم پذیرش نقش جنسیتی دختران است و این یکی از وظایف مبلغان است تا به بیان نقشهای جنسیتی برای مادران و دختران، اقدام نمایند.
🔸دکتر امیدی ادامه داد: ما با سه دیدگاه در بخش زنان بویژه بعد از انقلاب مواجه هستیم که برخی از دیدگاهها متأثر از دیدگاه غرب است. ۱. دیدگاه سنتی و متحجرانه که وظیفه زن فقط در چاردیواری خانه است؛ نگاه متحجرانه نادرست است زیرا ما در تاریخ داریم که زنان در جنگهای صدر اسلام حضور داشتند، مثل صفيه مثل حضرت زهرا. ۲. نگاه جریان غربی و فمینیست که خارج کردن زن از قالب زن بودن خود و تبدیل شدن به کالا برای هر نوع بهره برداری است.
🔸این مدرس حوزه نگاه اول و دوم را نادرست و برخلاف اسلام عنوان داشت و گفت: البته بین این دو، نگاه دوم بسیار بدتر است زیرا در نگاه اول زنان حداقل هویت زن بودن خود را دارند.
🔸وی ادامه داد: نگاه نادرستی شکل گرفته که در جامعه زن خوب را زنی معرفی میکند که مشاغل مردانه دارد مثل کار در معدن، راننده کامیون و … الگوها به گونهای شده که زنها کارهای مردانه را در دست میگیرند.
🔸وی سومین نگاه به زن را، الگوی زن مسلمان ذکر کرد و گفت: این نگاه، نقش پذیری بر اساس جنسیت است. به عنوان مثال وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله حضرت زهرا سلاماللهعلیها را امابیها نامیدند یعنی در جامعه و زمانهای که دختران زنده به گور و زنان خرید و فروش میشوند برای زن نقش و هویت معرفی میکند.
🔸خانم امیدی در انتها به نقش مهم زنان در جریان مقاومت اشاره کرد و گفت: شهید سنوار جریان مقاومت را از کودکی دیده و در همین مسیر قرار گرفته و این افراد تربیت شدهی زنانی هستند که تفکر مقاومت را نسل به نسل منتقل میکنند. کودکی که با ادبیات مقاومت بزرگ شود حتی اگر جنگی رخ ندهد، در آینده نوجوان و جوانی مسولیت پذیر خواهد بود؛ مسئولیت پذیر نسبت به خانواده نسبت به جامعه.
اگر خانواده ای توانستند دختر خودشان را درست تربیت كنند، این دختر یك انسان بزرگ شد. ما در ایران هم داشتیم، در زمان خودمان هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم. در همین زمان ما، یك زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفكّرِ هنرمندی به نام خانم «بنت الهدی» خواهر شهید صدر توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا كند؛ البته به شهادت هم رسید.
عظمت زنی مثل بنت الهدی، از هیچیك از مردان شجاع و بزرگ كمتر نیست. حركت او، حركتی زنانه بود؛ حركت آن مردان، حركتی مردانه است؛ اما هر دو حركت، حركت تكاملی و حاكی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. اینگونه زنهایی را باید تربیت كرد و پرورش داد.
من یک طلبه ام … تو یک طلبه ای … بیا یک طلبه مثل آرمان شویم …
من و تو هم یک طلبهایم با همه سختیهایی که فقط خودمون میدونیم گاهی خسته میشیم و گاهی رنجیده خاطر گاهی حرفها و نگاههای معنادار، آزرده خاطرتمان میکند…
به نظرم این را بشنویم …
از زبان یک طلبه که به تمام معنا طلبه بود و سرباز امام زمان عج … و تا آخر ایستاد …
او از عزیزترین داشتهاش یعنی از جانش گذشت …
❓من و تو چقدر حاضریم از داشتههایمان بگذریم … نمیگویم از جان گذر … ولی آیا حاضری از هر گونه آرایش و پوشش و رفتاری که تعریف شدهی اسلام نیست، برای هدفت و عنوانت که طلبگی و سربازی امام زمان عج است بگذری …
جوابی نخواهم داد و می خواهم تو، خودِ تو به آن بیندیشی
کدام یک هویت زن را همان گونه که هست تعریف می نماید:
فمینیست؟! زن زندگی آزادی؟! زن در باور الهی و دینی؟!
کدام حقیقت است و کدام سراب؟!
در دنیا حقوق زن گاهی اوقات با واژه فمینیسیت پیوند خورده.
با نگاه دینی (دین به معنای واقعی کلمه) به تاریخ زندگی زنان مسلمان و زنان اهل ایمان، می توان هویت و حق واقعی زن را نظاره کرد …
آنچه تفکرات فمینیستی یا تفکر زن زندگی آزادی به دنبال آن هستند؛ سرابی بیش نیست …
خواهر خورشید امتداد بی انتها
آسمان محزون گشته و در حزن بنت موسیبنجعفر(سلاماللهعلیه) غمبار شده است.
صفحه صاف و آینهوارِ آسمان با ستارههای چشمک زن و پرفروغش صفحه تاریخ را مقابلت مجسّم میکند؛ گویی چشم دوخته ای به پرده سینما و وسعت تاریخ را از لنز دوربین نظاره میکنی. مادری را میبینی که با قدم های آهسته و پُرامید به رود نیل نزدیک می شود و میوه ی قلبش را به آب می سپارد. آنچه وجودش را آرامش میدهد، یقین و باورش به خداوند است که اگر جز این بود کدام مادر ثمره ی وجودش را این چنین رها میکند.
رودخانهی زمان سپری میشود و به حضرت آسیه(سلاماللهعلیها) میرسی. آن زمان که میخهای شکنجهی فرعون، جسمش را می آزُرد و آسیه به جای ناله و فریاد، خطاب به پروردگارش فرمود: خداوندا خانهای در بهشت نزد خودت برایم بنا کن. دوباره در جستجوی تعریفی از حقیقت وجود زن، زمان را دنبال میکنی و در گوشهای از زمانه حضرت مریم(سلاماللهعلیها) میبینی؛ بانویی که خداوند او را برگزید تا محلِّ یکی از بهترین فرستادگانش شود و تا جهان باقی است تمامی انسانها، فرستادهی خدا را با نام مادرش یعنی با نام یک زن میشناسند؛ (عیسیبن مریم).
صحنهها و نماها روی پردهی سینما یک به یک پیش میرود و به حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) میرسی. خدیجه را نظاره میکنی که با همه ثروت و مکنتِ خود، دلدادهی اخلاق و منش جوانی می شود و همهی آنچه را دارد در راه باور و ایمانش می دهد و خداوند هدیه دلدادگی اش را نور حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) قرار میدهد. فاطمهای که در دفاع از حریم ولایت، شبانه دست دو فرزندش امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را میگیرد و به خانهی انصار و مهاجرین میرود تا قلب ها و اندیشههای خفته شان را بیدار کند.
توقف میکنی و به یکباره صحنه عوض می شود و خود را میانهی صحرای داغ و سوزان کربلا میبینی و زینبی که راه مادر را در دفاع از ولایت پیش میگیرد و با تمام شجاعت و ابهّت در کاخ یزید خطابه میگوید.
از شام و کاخ یزید بیرون میآیی و رودخانهی زمان را باز سپری میکنی، جلوتر میروی و در کوچههای مدینه قرار میگیری. گروهی از شیعیان مقابل خانهای ایستادهاند و در انتظار کسی هستند. درب خانه باز میگردد و سخنانی بین اهل خانه و چند نفر از شیعیان ردّ و بدل میگردد و بعد درب خانه بسته میشود. از همهمهای که میان افراد پیچیده، معلوم است آنچه به طلب آن آمده بودند، نیافتهاند. مردان همچنان در حال صحبت با یکدیگر هستند که درب خانه دوباره باز می شود و مردی بیرون میآید و چیزی میگوید. یکی از شیعیان کاغذهایی را که به دست دارد به آن مرد میدهد و سپس به راه میافتند و از مقابل خانه پراکنده میشوند.
قرار بعدی برای گرفتن جوابِ سوالاتی که پرسیدهاند، فرداست. شب چهرهی سیاه و آرامشش را به روشنایی روز میسپارد و دوباره به همان کوچه میروی. درب خانه باز میشود و جوابها در دست شیعیان قرار میگیرد، هنوز حضرت موسیبنجعفر(علیهالسلام) به خانه نیامده است. همراه با جمعیت شیعیان راه میافتی و آنچه نظرت را جلب میکند چهرههایی است که کمی رنگ شک و تردید دارد. در راه شیعیان، موسیبنجعفر(علیهالسلام) را ملاقات میکنند و پاسخها را به ایشان میدهند. حضرت به سوالات و جوابها نگاهی میاندازد. چهرهاش شاد میگردد و برقی در چشمان مبارکشان هویدا میگردد. آنجاست که پدر بر علم و معرفت دخترش فاطمه معصومه(سلاماللهعلیها)، «فداها ابوها» بر زبان جاری می کند.
پلانها و نماها سریعتر میشود و به زنانی میرسی که فرزندان و همسران و برادران خود را راهی جبههها میکنند، سفری که میدانند ممکن است، بازگشتی نداشته باشد و هر لحظه باید به انتظار بنشیند که از آسمانی شدن عزیزانشان خبری را بشنوند امّا آنچه وجودشان را آرام و مطمئن میکند ایمان و باوری است که در رنگ وجود تمامی دختران و زنان آزاده و اهل ایمان در امتداد تاریخ است.
اکنون و در امتداد این باور، مقابل صحنی ایستاده ایم که ملجأ و پناهگاهی برای باور و امید تمامی مردان و زنان و اندیشمندان است.